برایم کـــف زدند
در آغوشـم گرفتند
تایید و تشویقـــم کردند که آخر فراموشت کـردم
دیگر تا ابد بر لـبانم لبخندی تَصنـعی مهــمان است
امـا بیـنِ خودمـان باشد ،
هـنوز تنـها دلبــرکم تو هسـتی !باورم کن که به وسعت دریا و به اندازه ی زیبایی چشمانت
هنوز در من شمعی روشن است .
و من…
در انتهای غروب , نگاهم را بسوی مشرق چشمانت دوخته ام
تا بازتاب صداقتمان در دستان
تو تجلی کند …
برچسبها:
توسط حسین در شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب: هنوز در من شمعی روشن است, و دارای ;
ادامه ی مطلب رو دنبال کنید...